اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

صفات خیالبافان فخرفروش از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

برخی از بیماری های روانی و صفات نفسانی و اخلاق و روحیات پست و رویه های اجتماعی زشت، نه تنها به شخص آسیب می رساند،‌ بلکه عامل آسیب رسانی به دیگران است. از این رو لازم است تا این امور تحلیل و تبیین شده و توصیه هایی در راستای درمان یا پیشگری بیان شود که افراد بدان گرفتار نشوند.

از جمله بیماری های روانی که آثار اجتماعی زشتی به دنبال دارد، خیالبافی است که با فخرفروشی آمیخته می شود و رفتاری را موجب می شود که به بیمار و دیگران آسیب می رساند.

خیال بافان فخرفروش از نظر قرآن

واژه خیال در قرآن، در مواردی به کار رفته است که به نوعی نشان می دهد که شخص در آن موارد در حالت عادی نیست و تصرفاتی در وی شده است.

هر چند که خود واژه خیال در قرآن نیامده است،‌ ولی مشتقات آن در چند بار به کار رفته است که از جمله می توان به این آیه اشاره کرد که درباره واکنش موسی در برابر سحر ساحران هنگام انداختن آن ریسمان ها و عصاهای چوبی است: «یخیل الیه من سحرهم انها تسعی، به خیالش آمد که آن ریسمان ها و عصاهای چوبی ساحران سعی و حرکت می کند.»(طه، آیه ۶۶)

در برخی از آیات دیگر نیز مشتقات خیال از در شکل «مختال» به کار رفته است که از جمله آنها آیه ۳۶ سوره نساء و آیه ۲۳ سوره حدید است. در هر دو آیه اخیر این واژه با «فخور» بدون واو عطف به کار رفته است که بیانگر نوعی ارتباط وثیق میان دو صفت پیشه گفته در شخصی است که خدا به توصیف آن پرداخته است.

به این معنا که دو صفت در این شخص موجب رفتاری خاص می شود که ممکن است به تنهایی موجب آن رفتار نباشد. اصولا باید به این نکته توجه یافت که وقتی صفاتی در کنار هم بدون عطف به کار می رود، به معنای بیان یک حقیقت واحدی است که به سبب ظرفیت اندک زبانی، راهی دیگر برای آن نیست، یعنی همان طوری که گاه برای بیان یک واژه عربی چون کریم می بایست چند واژه فارسی را در کنار هم نهاد تا مفهوم عربی آن را بیان کرد، در خود زبان عربی نیز برای بیان یک صفت واحد لازم است تا چند صفت در کنار هم قرار گیرد تا یک مفهوم واحد بیان شود که آثار خاص خودش را دارد. بر همین اساس آوردن عزیز حکیم یا علیم حکیم در کنار هم برای بیان یک مفهوم واحد است که با ترکیب آن دو صفت تحقق می یابد. خدا در بیان تعلیل حقایق یا احکام از این ترکیب صفات بهره می گیرد تا یک مفهوم واحد موثر در علت تحقق حقیقت خارجی یا حکمی از احکام الهی توجه داده باشد.

به هر حال، ترکیب «مختال فخور» در آیات پیش گفته برای بیان این حقیقت است که شخصی که رفتاری خاص در پیش می گیرد، از یک بیماری ترکیبی رنج می برد که از آن به «مختال فخور» تعبیر شده است. این بدان معناست که اگر تنها صفت مختال یا صفت فخور در شخص تحقق داشته باشد، چنین رفتار خاصی را بروز نمی دهد، اما با تحقق دو صفت در شخص، روحیه ای در شخص ایجاد می شود که رویه ای خاص از او صادر می شود و رفتاری به خصوصی از او بروز و ظهور می کند.

واژه مختال ثلاثی مزید از ریشه خیال به کسی گفته می شود که خیال بافی جزو صفات و ویژگی های نفسانی او شده باشد. در حقیقت نفس او نسبت به خیال منفعل شده و آن را در خود دارا است.

خیال یکی از مراتب ادراکی انسان است. انسان در مقام تصور چیزی نخست چیزی را به اجمال می شناسد که همانند دیدن شبح است. این شناخت اجمالی کلی کمک می کند تا کم کم به درک درستی برسد به شرط آن که در خیال نماند. خیال در جزئیات است. بنابراین، خیالات در حوزه امور شخصی و جزئی اتفاق می افتد، چنان که حضرت موسی(ع) به سبب سحر ساحران چنین برایش نمودار شد که آنها در حال حرکت و سعی و جنب و جوش هستند، در حالی که این حرکت تحت تاثیر سحر یک حرکت واقعی و حقیقی برای موجود جاندار نیست، بلکه حرکتی است که برای چیزهای بی جان رخ می دهد، ولی چنین خیال می شود و نمود می یابد که حرکت ارادی برای موجودی جاندار است.

باید یادآور شد که مرتبه خیال پیش از مرتبه وهم است، چنان که وهم مرتبه ای قبل از تعقل است، زیرا وهم میانه تعقل و خیال است. البته امور موهوم برخلاف خیالات، امور کلی است. خیال و وهم هر دو برای انسان و ادراک او مفید است ، به شرط آن که درست مورد استفاده قرار گیرد. خیال کمک می کند تا تصوری ابتدایی و اجمالی از چیزهای جزئی داشته باشد ، چنان که وهم به انسان کمک می کند تا بتواند تصور درستی نسبت به امور عقلانی داشته باشد که امور کلی است.

انسان مختال کسی است که در وادی خیال و مرتبه آن مانده و از آن عبور نکرده است، یعنی امور خیالی جزئی هماره بر ذهن و قلب او مسلط است، در حالی که لازم است از آن عبور کند و تحت تاثیر آن باقی نماند و منفعلانه عمل نکند. کسی که انفعالی عمل می کند، در دام خیالات مانده و به عقلانیت نمی رسد و حقیقت را به درستی نمی شناسد و با آن ارتباط صحیح و درستی برقرار نمی کند و واکنش مناسب و درستی نیز انجام نمی دهد.

این در حالی است که حضرت موسی(ع) با آن که تحت تاثیر سحر ساحران چنین به خیالش رسید که آنها جاندار و در حال سعی و حرکت هستند، اما به سبب آن که گرفتار اختیال نبود،‌ خود را از آن رهانید به حقیقت رسید. این در حالی است که واژه «یخیل الیه» که باب تفعیل است نشان می دهد که فشار زیادی از سوی ساحران در قوه خیال ایشان صورت گرفته تا بتوانند چیزی را القاء کنند که حقیقت ندارد، واقعیت آن است که حرکتی و سعی انجام می شود، ولی حقیقت آن است که این سعی از سوی موجودی جاندار نیست. این گونه است که حضرت موسی(ع) با همه فشار و القائات ساحران در دام آنان نمی افتاد و تخیلات ساحران موجب نمی شود تا ایشان حقیقت را نبیند، بلکه از پس پرده واقعیت موجود عبور کرده و به حقیقت می رسد.

پس از نظر قرآن، خیال و تخیل امری باطل نیست، بلکه مرتبه ای است که می بایست آن را به عنوان یک امر مفید شناخت و از آن بهره گرفت،‌ زیرا همین خیالات  و تخیلات در امور شخصی و جزئی کمک می کند تا ابتکارات  و اختراعات انجام شود، چنان که درک عقلانی و فلسفی امور کلی تنها با کمک وهم است که می تواند به ساحت زندگی انسانی وارد شود و مورد استفاده قرار گیرد. از همین روست که قوه واهمه کمک می کند تا منطق ریاضی در زندگی به شکل اختراعات و ابتکارات  و اکتشافات به کار گرفته شود و سازه ها و صنایع مبتنی بر داده های فلسفی عقلی تولید شود.

به هر حال ، فرق میان مختال با خیال این است که مختل گرفتار انفعال است و خیال بر قوای او مسلط شده و عقلانیت و وهم را مدیریت می کند و اجازه ظهور و بروز نمی دهد، در حالی که خیال کننده اگر حتی اگر تحت تاثیر نیروی بیرونی دچار خیال می شود،‌ ولی می تواند از آن عبور کند و این گونه نیست که منفعلانه تحت تاثیر خیال قرار گیرد و خیال بر او مسلط شود. مختال گرفتار نوعی بیماری روانی و افراطی شده که او را محدود به خیال کرده  و اجازه عبور به سطح و مرتبه برتر نمی دهد. از این روست که رفتارها و رویه هایش مبتنی بر خیال بافی بی پایه ای است که نمی تواند او را با حقایق هستی مرتبط کند و توصیه های مناسب با حقایق به او ارایه دهد و راهنمای او به سوی حقیقت باشد.

فخور نیز این گونه است که فخر در قالب تخیلات و اختیالات او در شخص جلوه می کند و گمان می کند که برجستگی خاصی دارد که دیگران ندارند. این گونه است که رفتار مختال فخور به عنوان یک بیمار روانی رفتاری خلاف حقایق است و توصیه های او نیز کمکی به حقیقت نمی کند و حتی دیگران را به گمراهی می کشاند.

رویه های مختال فخور از نظر قرآن

با نگاهی به آیات قرآنی که اصطلاح مختال فخور در آن به کار رفته است، معلوم می شود که شخصی که دارای این صفت مرکب است، رویه ها و رفتارهایی دارد که در ساحت اقتصادی و مالی بیشترین نمود را دارد، زیرا برای مختال فخور مسائل مادی از اهمیت بسیاری برخوردار است تا جایی که بدون آن معنا و مفهوم زندگی از دست می رود. از نظر مختال فخور همه زندگی در آسایشی است که با مال تحقق می یابد و به دست می آید. بر این اساس عنصر مال برای او شاخص حیاتی است تا جایی که از دست رفتن و کاهش آن برایش به معنای نابودی خوشبختی و حقیقت زندگی است.

از نظر قرآن مهم ترین صفات و ویژگی های اعتقادی و رفتار مختال فخور عبارتند از:

1.   بخل ورزی: از نظر قرآن،‌ مختال فخور در رفتار و رویه اجتماعی – اقتصادی خویش انسانی بخیل است، یعنی نعمت هایی که خدا به او داده برای خویش نگه می دارد و حاضر نیست تا چیزی به دیگری بدهد و حق سايلان  ومحرومان را به عنوان حقوق مالی به مستحقان آن بدهد.(نساء، آیات ۳۶ و ۳۷، حدید، آیه ۲۳ و ۲۴)

2.   امر به بخل ورزی: از نظر قرآن، مختال فخور نه تنها خود اهل بخل ورزی است و این صفت بخل در او نهادینه و ملکه شده است، بلکه دیگران را نیز به بخل ورزی دعوت و توصیه می کنند، زیرا عقاید مختال فخور، موجب می شود که بر این باور باشد که مالی که در اختیار اوست، به دانش و سعی او به دست آمده است.(نساء، آیات ۳۶ و ۳۷، حدید، آیه ۲۳ و ۲۴)

3.   کتمان مال الله: خدا در توصیف مختال فخور به این رفتار و رویه آنان که ملکه شده اشاره می کند که آنان نعمت های الهی که به آنان داده شده را کتمان می کنند. در حقیقت فضل الهی را آشکار نمی سازند و آن نعمت را نهان می دارند تا دیگران از آنان درخواستی نکنند.( نساء، آیات ۳۶ و ۳۷)

4.   کفر: از نظر قرآن، مختال فخور انسانی کافر است. از این روست که خدا بیان می کند که برای آنان عذاب خوار کننده ای را رقم زده است.(همان)

5.   انفاق ریائی: مختال فخور چون اعتقادی به آخرت ندارد، بر اساس همین خیال بافی خودش، دنبال محبوبیت دنیوی است تا بتواند آن را پله ای برای کسب مادیات بیش تر کند. از این رو، اگر هم انفاقی داشته باشد در قالب ریا برای کسب محبوبیت و آثار و فواید آن است.(نساء، آیات ۳۶ تا ۳۸)

6.   عدم ایمان به خدا: از نظر قرآن، مختال فخور انسانی است که هیچ ایمانی به خدا ندارد.(همان) این عدم ایمان حتی اگر به قول بیان نشود، ولی در عمل و رفتار مختال فخور خودنمایی می کند؛ زیرا رفتار مختال فخور این گونه است که گویی هر چه هست، همین عالم دنیا است و هر چه به دست می آورد به سبب فعالیت خودش است. چنان که برای دنیا و زندگی مادی دنیوی ارزش و اصالتی قایل است که حاضر نیست که آن را از دست بدهد و با بخل ورزی و امر دیگران به این امر زشت، بر آن است تا دنیا را برای خود و امثال خویش حفظ کند. چنان که مختال فخور هیچ اعتقادی به ربوبیت و پروردگاری خدا و قسمت مقدر برای هر انسانی نیست که در آیات دیگر تبیین شده و در ادامه بحث به توضیح آن پرداخته می شود.

7.   عدم ایمان به آخرت: مختال فخور همان طوری که کافر به خدا است،‌ نسبت به آخرت نیز ایمانی ندارد و تنها به عالم شهادت ایمان داشته و برای دنیا کار می کند، زیرا عالم غیب از جمله آخرت را قبول ندارد.(همان) شکی نیست که عدم اعتقاد به قیامت عامل بسیاری از گناه ها و ظلم ها به خود و دیگران و خدا است؛ زیرا انسان بی اعتقاد بلکه شبهه کننده در حقیقت آخرت، رفتاری فجور آمیز دارد و هیچ محدودیت و خط قرمزی را در برابر خویش نمی پذیرد و آن را کنار می گذارد و با دریدگی در همه قوانین و اصول اخلاقی زندگی خویش را سامان می دهد.(قیامت، آیات ۱ تا ۵)

8.   قرین شیطان: از نظر قرآن،‌ مختال فخور قرین شیطان است که بدترین همراه با انسان است.(نساء، آیات ۳۶ تا ۳۸) این بدان معناست که مختال فخور در اقوال اعتقادی و اعمال رفتاری خویش همانند شیطان می اندیشد و عمل می کند و عقاید و رفتارش شیطانی است. در حقیقت این شیطان است که خیالات او را مدیریت می کند و او را به سوی فخرفروشی و بخل ورزی و دیگر اعمال زشت و رفتارهای بد اقتصادی و اجتماعی می کشاند.

9.   فرحناکی: انسان مختال فخور گرفتار هیجان در شادی است. از این روست که وقتی به مالی می رسند فرحناک می شوند.(حدید،‌ آیات ۲۲ و ۲۳) در ادامه علل فرحناکی و هم چنین یأس در دو حالت متضاد داده ها و گرفته ها توضیح داده می شود.

10.                    یأس و نومیدی: مختال فخور وقتی مالی را از دست می دهد، نومید می شود و یأس بر روان وی مسلط می شود.(همان) این یأس به دلیل آن است که یا اعتقادی به خدا ندارد، یا اگر دارد، اعتقادی به ربوبیت و پروردگاری خدا ندارد؛ از این روست که باور ندارد که هر چیزی که در هستی اتفاق می افتد بر اساس مشیت حکمیانه ای است که خدا مقدر کرده است. باور و اعتقاد به این اصل می تواند انسان را نسبت به داده ها و نداده ها و نیز گرفته ها و از دست رفته ها، انسانی معقول کند؛ زیرا می داند که بر اساس مشیت حکیمانه مقدر شده که چیزی به کسی برسد یا از او گرفته شود. پس در برابر گرفته مأیوس نشود و در برابر داده ها فرحناک نمی شود؛ چرا که می داند این داده ها و گرفته ها بر اساس مشیت حکیمانه الهی و مقدرات اوست.(حدید، آیات ۲۲ و ۲۳) این در حالی است که مختال فخور به ربوبیت و قسمت مبتنی بر مقدرات حکمیانه الهی باور و اعتقادی ندارد. از همین روست که مختال فخور در برابر گرفته ها دچار یأس و در برابر داده ها به فرحناکی دچار می شود.(همان) از نظر قرآن، هر دو حالت یأس و فرح، که متضاد و متقابل هم هستند، نوعی افراط در دو سویه، شادی و غم است که باید از آن اجتناب کرد؛ زیرا انسان فرحناک حالت تعادل خود را از دست داده و به پایکوبی می پردازد و رفتارهای بیرون از دایره شئون اجتماعی و اخلاقی از خود بروز می دهد؛ چنان که انسان مأیوس در چنان غمی فرو می رود که موجب افسردگی و حتی خودکشی می شود. از همین روست که خدا به انسان ها هشدار می دهد که از این دو حالت افراطی پرهیز کنند، به ویژه اگر افراط در شادی به شکل فرحناکی در امور مادی باشد. خدا از این ناخشودی خویش به عدم محبوبیت فرحین در نزد خود یاد می کند. البته در امور معنوی فرح که فراتر از سرور و خوشحالی است،‌ مشکلی ندارد، هم چنان که شادی مومنان در پیروزی مسیحیان بر کافران جایز و روا دانسته شده است.(روم، آیه ۴) هم چنین خدا فرحناکی را برای اهل بهشت بیان می کند که نشان می دهد در آن جا محدودیتی برای خوشحالی نیست، زیرا انسان در آن جا با اوج لذت ها مواجه می شود که او را سرشار از هیجانات می سازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا