اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنی

خشونت های غیر قانونی، آثار و عوامل آن

بسم الله الرحمن الرحیم

غیظ و غضب و خشم و خشونت و هم چنین غلظت و شدت بلکه حتی عُتلّ و نَهر و مانند آنها، واژگانی است که بیانگر انواع مراتب و درجات حالت یا حالات بلکه ملکات غضب و عصبانت و تندی و تندخویی در انسان است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان ترکیبی از اضداد است که برخاسته از جنبه های امری و خلقی انسان است. بنابراین، نمی توان خواهان حذف اضداد در انسان شد، بلکه می بایست جنبه های سلبی را مهار و مدیریت کرد و جنبه های ایجابی را تقویت و تشدید نمود.

هم چنین از نظر قرآن، همان طوری که انسان دارای قوه شهوت به عنوان قوه جاذبه است، هم چنین دارای قوه غضب به عنوان قوه دافعه است. این بدان معناست که انسانیت نیازمند این امور است؛ اما چنان که گفته شد هدف از تعلیم و تزکیه در سایه کشفیات هدایت فطری تکوینی عقلی و هدایت وحیانی تشریعی نقلی سامان دهی نسبت به قوای انسانی امری و خلقی است.

از نظر قرآن، برخی از حالات برخاسته از قوه غضب همانند حالات قوه شهوت می بایست مهار و مدیریت شود تا نوعی اعتدال و استوای که نفس انسانی به شکل فطری وجود دارد صیانت شود و انسان به تمامیت کمالات نوری اسمای الهی دست یابد.

نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا در این مطلب خشونت های غیر قانونی و سلبی برخاسته از قوه غضب را مورد نقد و ارزیابی قرار داده و آثار و عوامل آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

خشونت های ایجابی و سلبی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، افعال و اعمال انسانی از ملکات انسانی صادر می شود که از آن به «شاکله» تعبیر شده است.(اسراء، آیه 84)

شاکله همان حقیقت هر چیزی است که شکل حقیقی چیزی را به نمایش می گذارد. شاکله هر انسانی، ملکات و مقومات مثبت و منفی است که در شخص تثبیت شده و شخص را مثلا به عنوان عاقل یا جاهل یا کریم یا بخیل و مانند آنها می شناساند. از نظر قرآن، این شاکله هر کسی است که تعیین کننده وضعیت اعمال اوست؛ زیرا از عاقل جز گفتار و رفتار عقلانی به دور از سفاهت و جهالت صادر نمی شود؛ چنان که از جاهل هرگز رفتار و گفتار عقلانی و عقلایی صادر نمی شود. پس نمی بایست از کریم جز کرامت و از بخیل جز بخل و خساست توقع و انتظاری داشت. بر این اساس گفته می شود: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»

البته درجه ای از درجات صدوری شاکله انسانی، چیزی است که از آن به «نیت» تعبیر می شود که روح عمل نیز به حساب می آید؛ زیرا انسان عاقل جز برای رضای خدا و وجه الله و کسب رضوان و بهشت الهی کاری را انجام نمی دهد؛ زیرا عقل حقیقی نوری است که در فطرت هر انسانی قرار داده شده که او را به سوی کمالات هدایت کرده و زندگی اش را سامان می دهد و شخص متاثر از الهامات الهی قدرت تشخیص حق از باطل و مصادیق آنها را داشته و به همان عقلانیت فطری گرایش به سوی حق و مصادیق آن و گریزش از باطل و مصادیق آنها را دارد، البته به شرط آن که با فجور و گناه آن فطرت را دفن و دسیسه نکرده و نور آن را به خاموش و «خبت» سوق نداده باشد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10) بنابراین، از عاقل که دارای ملکات نیک و فضایل اخلاقی و تجلی اسمای حسنای الهی است، جز «نیت حسنه» صادر نمی شود، چنان که از جاهل سفیه که دارای ملکات زشت و رذایل اخلاقی است و انوار اسمای حسنای الهی را در خویش دفن و دسیسه کرده، جز «نیت سیئه» صادر نمی شود. این گونه است که «نیت» و «روح عمل» این دو دسته بسیار متفاوت و متضاد است تا جایی که اگر حتی اگر از جاهل غیر عاقل عمل نیکی صادر می شود، دارای روح زشت ریایی یا همراه با اذیت و منت و مانند آنها است. پس شاکله عمل چنین فردی نمی تواند عمل نیک و صحیح و سالمی باشد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، مقتضای خلقت انسان برای قرار گیری در مقام خلافت الهی آن است تا همه اضداد از «احسن تقویم» تا «اسفل سافلین» در او جمع باشد.(تین، آیات 5 و 6) این بدان معناست که در روحانیت در سطح «عالین» قرار می گیرد و در ضد آن در سطح «اسفل سافلین»، یعنی خاک و تراب جای می گیرد.

از مظاهر این تضاد وجود نورانیت عقلی در فطرت روحی نفس انسانی از یک سو، و وجود شهوت و غضب خلقی از سوی دیگر است.

از نظر قرآن، شهوت و غضب می بایست با عقل نوری مهار و مدیریت شود تا کارکردهای مثبتی برای رشد انسان و دست یابی به مقام خلافت و مظهریت و متاله شدن داشته باشد؛ زیرا مقتضای شهوت و غضب، افراط و اسراف و زیاده روی است تا جایی که از آن ها به «هواهای نفسانی» یاد می شود که موجب «هوی» و سقوط انسان به «هاویه» دوزخ فراق از انوار اسمای الهی به سبب «خبت» نورانیت عقلی می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، غضب انسانی می تواند تجلیات گوناگونی داشته باشد که از آنها به «غیظ»، «فظّ»، «خشونت»، «غلظت»،  «شدت»، «عُتلّ» «نَهر» و مانند آنها یاد می شود. مثلا غضب در مرتبت «نهر» آن است که شخص هم چون آبی خروشان و سیل دیگران را به کنار پرتاب کند و با گفتار و رفتار از خویش دور سازد. خدا از چنین حالت غضب به عنوان «لاتنهر» نهی کرده است.(ضحی، آیه 10؛ اسراء، آیه 23) باید توجه داشت که به رودهای خروشان «نهر» گفته می شود که هر چیزی را به بیرون می راند و پرتاب می کند و دیواره ها را فرو می کوبد.

از نظر قرآن، غضب و خشونت با توجه به شاکله ملکات و نیات و روح اعمال می تواند ایجابی یا سلبی باشد. از همین روست که از نظر قرآن، جهاد در راه خدا، اقامه حدود و تعزیرات و مانند آنها با آن که از نظر ظاهری از مصادیق غضب و مراتب آن است، اما هرگز به عنوان غضب منفی و سلبی معرفی نشده است؛ زیرا اقامه آنها برخاسته از ملکات و نیات کمالی برای دفع شرور و سیئات است؛ در حالی که هر گونه غضبی که فاقد چنین روح باطنی باشد، به عنوان مصادیق غضب سلبی از آن نهی شده است.

به سخن دیگر، غضب و خشونت های ایجابی هر عملی است که در راستای هدایت فطری عقلی و نورانیت آن برای تحقق شرایط فردی و اجتماعی کمال برای شخص یا اجتماع باشد، در حالی که غضب و خشونت سلبی چنین نیست، بلکه موجب هبوط و سقوط انسان از درجه انسانیت به درجه حیوانیت می شود. بنابراین، وقتی از خشونت قانونی در برابر خشونت غیر قانونی سخن به میان می آید، مراد همان غضب و خشونت ایجابی در برابر غضب و خشونت سلبی است.

آثار خشونت های سلبی و غیر قانونی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، غضب و خشونتی که بر خلاف هدایت فطری عقلی نوری و متاثر از جنبه خلقی صرف باشد، آثار زیانباری دارد که خود می تواند ابعادی از زشتی خشونت سلبی و غیر قانونی را روشن سازد.

از نظر قرآن، خشونت های سلبی و غیر قانونی می تواند دارای آثاری چون: غضب الهی و تقاص غضب زشت از سوی خدا در مقام انتقام و عدالت تقابلی مثلی(آل عمران، آیه 112)، ذلت و خواری در دنیا و آخرت(آل عمران، آیه 112)، مسکنت و بیچارگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی(همان)، مانع اطاعت و عدم پذیرش قول و فعل از سوی دیگران(قلم، آیات 10 و 13)، پراکندگی و بی علاقه گی مردم(آل عمران، آیه 159) و مانند آنها باشد.

به سخن دیگر، کسی که غضب و خشونت غیرقانونی دارد باید متوجه باشد که در ساختار عدالت تقابلی مثلی خود در دنیا و آخرت بدان گرفتار می شود و غضب او غضبی را به دنبال خواهد داشت که از آن گریزی نیست(آل عمران، آیه 112)؛ زیرا عدالت مثلی تقابلی مقتضی آن است که هر کسی هر چه کشت بدرود.(بقره، آیه 194؛ نحل، آیه 126)

هم چنین از نظر قرآن، کسی که کارهای غیر قانونی را متاثر از قوه غضب انجام می دهد می بایست منتظر تبعات و پیامدهای زشت عمل خویش باشد. پس اگر کسی متاثر از غضب بی گناهی را می کشد، می بایست افزون بر قصاص در انتظار ذلت و مسکنت نیز باشد.(بقره، آیه 194؛ آل عمران، آیه 112)

البته از نظر قرآن، کسانی که غضب و خشونت غیر قانونی را در رفتار خویش پیش می گیرند، مردم را از خویش دور می سازند و مردمان نه تنها مطیع فرمان ها و گفتارها و سخنان او نخواهند شد، بلکه از او گریزان شده و از اطرافش پراکنده می شوند و او را تنها می گذارند.(قلم، آیات 10 و 13؛ آل عمران، آیه 159)

از نظر قرآن، هر چند که غضب، قوه ای در نفس انسانی است که نمی توان آن را «تبدیل» کرده و چیزی دیگری را جایگزین آن نمود؛ زیرا امور فطری به عنوان «سنت الله» و «خلق الله» غیر قابل تبدیل و تحویل است(فاطر، آیه 43؛ روم، آیه 30)، اما همین فطرت الهی، قابل «تغییر» است. از همین روست که فطرت الهی «دسیسه» می شود(شمس، آیات 7 و 10) و تغییر می یابد(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53) و ابلیس شیطانی به این تغییر خلق الله، در فطرت انسان امید بسته و برای آن تلاش می کند.(نساء، آیه 119)

هم چنین از نظر قرآن، می توان غضب را تحت مهار و مدیریت عقل نوری فطری مهار ومدیریت کرد و اجازه نداد تا طغیان ورزد و در شاکله هواهای نفسانی اعمال انسانی را بسازد و صادر نماید. بنابراین، وقتی از کسی خواسته می شود تا «غضب» نکند، به این معنا نیست که «غضب» نداشته باشد و آن را در ساختار فطری خویش حذف و نابود کند؛ زیرا چنین چیزی شدنی نیست، بلکه به معنا ایجاد شرایط برای مهار و مدیریت غضب و اجتناب از درجات غیرقانونی و سلبی آن است.

خدا در قرآن، از پیامبران و مومنان خواسته تا از غضب غیر قانونی و خشونت های بی جا و بی مورد اجتناب کنند؛ زیرا چنین غضب و خشونتی غیر قانونی و غیر اخلاقی است و با مصالح و فلسفه و اهداف خلقت انسان در تضاد بوده و اجازه رشد و کمال یابی و کمال گرایی را نمی دهد.

پیامبران الهی نه تنها از سوی خدا مامور به پرهیز از خشونت و غضب غیر قانونی بودند(ضحی، آیه 10)، بلکه دیگران را نیز به اجتناب و پرهیز از آن دعوت می کردند.(طه، آیه 47) بنابراین، مومنان می بایست به تأسی و پیروی از سنت و سیره پیامبران الهی در رفتارهای خانوادگی به ویژه با والدین(اسراء، آیه 23) و رفتارهای اجتماعی به ویژه در ساحت امور سیاسی از هر گونه خشونت و غضب غیر قانونی اجتناب کنند و حقوق مسلم دیگران را تضییع نکنند و موجبات ظلم و ستم به دیگران نشوند.(طه، آیه 47؛ ضحی، آیه 10؛ آل عمران، آیه 159)

عوامل خشونت غیر قانونی و مهار آن

از نظر آموزه های وحیانی لازم و واجب است تا مومنان از خشونت های سلبی و غیر قانونی اجتناب کنند تا به خود و دیگران ظلمی روا نداشته و متاثر از آثار خشونت غیر قانونی گرفتار انتقام الهی به غضب الهی نشوند؛ چنان که بنی اسرائیل با آن که اهل ایمان و اسلام بودند به سبب غضب ها و خشونت های غیر قانونی گرفتار غضب الهی و ذلت و مسکنت در دنیا و آخرت و دوزخ شدند.(آل عمران، آیه 112)

بنابراین، بر مومنان است تا عوامل ایجاد غضب و خشونت غیر قانونی را شناخته و برای اجتناب از آن اقدام کنند. از نظر قرآن، اموری چون: تکذیب اسلام و دین خدا(ماعون، آیات 1 و 2)، تکذیب قیامت و حسابرسی آن(همان)، روحیه عصیان و گناه(بقره، آیه 61)، روحیه تعدی و تجاوزگری از حدود الهی(همان؛ آل عمران، آیه 112)، تعصب های باطل و ناروا نسبت به افراد و عقاید(هود، آیات 84 و 87 و 91؛ مریم، آیه 46)، حسادت(یوسف، آیات 8 تا 10)، روحیه اسراف(یس، آیات 13 تا 19)، روحیه تکبر و استکبار اجتماعی(بقره، آیه 87؛ اعراف، آیات 123 و 124؛ طه، آیه 71)، روحیه اشرافی و اشراف گری(اعراف، آیات 127 تا 129) از مهم ترین عواملی است که اجازه نمی دهد تا انسان تحت تاثیر عقلانیت نوری فطری غضب خویش را مهار و مدیریت کند، بلکه غضب اسرافی را در پیش گرفته و به حقوق دیگران تجاوز می کند و خشونت های غیرقانونی و سلب را در حق دیگران به کار می گیرد.

بنابراین، می توان گفت کسی که بتواند از این عوامل اجتناب کند، می تواند از خشونت های غیر قانونی نیز اجتناب کند. بر اساس آموزه های قرآنی، توجه انسان به ربوبیت الهی و ایمان به علم و آگاهی خدا نسبت به نیات و اعمال انسان(اسراء، آیات 23 و 25)، خوف از حسابرسی قیامت و ایمان بدان(ماعون، آیات 1 و 2) و ترس و خوف از تقاص الهی در دنیا و آخرت نسبت به خشونت های غیر قانونی(آل عمران، آیه 112)، عبرت گیری از انتقام الهی (همان) و نیز توجه به عطایای الهی(ضحی، آیات 6 تا 10) و برخورداری و بهره مندی از ساحت رحمت الهی(آل عمران، آیه 159) و نیز آگاهی و علم و ایمان و آثار اجتناب از خشونت غیر قانونی همانند علاقه و محبت مردم و گرایش توده های به شخص تارک غضب غیر قانونی(همان) می تواند از عواملی باشد که انسان را به اجتناب از خشونت های غیر قانونی و سلبی ترغیب و تشویق نماید و زمام امور غضب خویش را به دست نور عقلی بسپارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا