اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

راه های مصونیت و رهایی از حزن

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان دارای حالات روانی متاثر از حوداث و رخدادهای بیرونی و واکنش احساسی و عاطفی بسیار متعدد و متنوع و بلکه متضاد و متناقض است. شادی و سرور، غم و غصه، حزن و فرح و مانند آنها برخی از حالات روانی است که در انسان ایجاد و به اشکال گوناگون ظهور و بروز می کند.

از نظر قرآن، برخی از این حالات از سطح واکنش های عاطفی و احساسی متعادل و متعارف خارج است؛ زیرا به شکل هیجان های شدید متضاد و متناقض مانند حزن و فرح بروز و ظهور می کند؛ زیرا حالات های هیجانی شدید، واکنش های احساسی و عاطفی است که انسان را از حالت تعادل رفتاری خارج می کند تا جایی که شخص به حزن و اندوه شدید هیجانی نه تنها دچار افسردگی شدید می شود، بلکه به سبب آن ممکن است دست به خودکشی بزند؛ چنان که هیجان شدید فرح که از آن می توان به بدمستی تعبیر کرد، موجب می شود تا شخص تعادل رفتاری خویش را از دست بدهد و به رقص و پایکوبی بپردازد و آرامش و آسایش را از دیگران با جیغ و فریاد و آهنگ های بلند و گوشخراش سلب کند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حزن و فرح دو حالت روانی است که هیجان شدیدی را در شخص ایجاد کرده و او را از حالت تعادل روانی و رفتاری خارج می کند؛ از این رو، لازم است تا نسبت به آنها مهار و مدیریتی انجام شود تا انسان گرفتار این دو حالت هیجانی شدید نشود، بلکه بتواند آن را در سطح غم و سرور مهار و مدیریت کند. بنابراین، قرآن، راه هایی را برای مصونیت از حزن این هیجان شدید عاطفی و احساسی در جنبه منفی بیان کرده و برای رهایی از آن نیز درمان هایی را تجویز کرده است که دراین مطلب به آنها اشاره شده است.

آثار زیانبار و منفی حزن و اندوه شدید

بی گمان یکی از راه های شناخت درستی و نادرستی حالتی از احوالات روانی نفس انسان، توجه به آثار و ظهور و بروز خارجی آن است. از نظر قرآن، حزن و فرح که دو حالات متناقض از حالات نفس است، حالات هیجانی بسیار شدید است که در هر دو سو رفتارهای خارج از تعادلی را در شخص حزین و فرحناک ایجاد می کند که اگر مهار و مدیریت نشود به خود و دیگران آسیب می رساند.

اصولا باید توجه داشت که حالات روانی و عواطف و احساسات نفسانی، اموری نسبت که بتوان آن را مستقیم در اختیار گرفت؛ زیرا این حالات، واکنش هایی نفسانی بی ارادی و بی اختیار است که در نفس ایجاد می شود و شخص به اختیار و اراده آن را ایجاد نمی کند؛ بنابراین، سخن گفتن از مهار و مدیریت حالات نفسانی به معنای ایجاد شرایطی است که تاثیر و تاثر امور بیرونی مهار و مدیریت شود.

به عنوان نمونه حالت درد چیزی نیست که من به اراده و اختیار آن را در خود ایجاد کنم؛ بلکه زمانی که آسیبی به بدن وارد می شود، بدن به طور فطری و خلقت الهی خویش، احساس درد را دارد و روان آدمی متاثر از آن می شود. آه و ناله کردن هنگام درد، را نمی توان جلوگیری کرد مگر آن که عامل درد را درمان کرد. وقتی دست آدمی جراحت پیدا می کند، و خون بیرون می زند، نظام خلقتی انسان همان گونه که برای مهار و مدیریت خونریزی اقداماتی را انجام می دهد، احساس درد را در روان ایجاد می کند و شخص متوجه نقطه جراحت شده و به دنبال بستن محل خونریزی و درمان آن می رود تا این گونه درد خویش را نیز درمان کند.

هم چنین وقتی انسان ناگهان با عامل خطر مواجه می شود و خوف و ترس و خشیت به سراغ او می آید، حالات و رفتارهایی را از خود بروز می دهد که نشانه فطری و خلقتی است. جیغ کشیدن، فرار کردن، نهان و مخفی شدن، مچاله و جمع شدن بدن، خشک شدن آب دهان، سرخ شدن چهره، لرزش و اضطراب در بدن بلکه لرزش حتی در صدا، عرق کردن شدید، از دست رفتن مهار قوه ماکثه و ادرار کردن، بلکه حتی غائط کردن، گردش شدید چشمان و مانند آنها برخی از آثار و نشانه های خوف و خشیت از چیزی است. بنابراین، نمی توان گفت که شخص می بایست این ها مهار ومدیریت کند، بلکه واکنش فطری و خلقتی انسان در روان و بدن است.

بر این اساس، وقتی ما از مهار و مدیریت یا درمان حالات نفسانی سخن می گویم که متاثر از عوامل و علل بیرونی است و واکنش های انسانی نفس و روان به شمار می رود، مراد و منظور آن است که تا می توانیم از تشدید آن جلوگیری کرده و نفس خویش را چنان به رشد و بالندگی برسانیم که کنش ها و واکنش های عاطفی و احساسی تا حدی مهار و مدیریت شده باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، چنین چیزی شدنی و دست یافتنی است؛ یعنی اگر ما نتوانیم به هنگامه غم از دست دادن فرزند، گریه خویش را مهار کنیم، ولی می توانیم از هیجان های شدید نفسانی هم چون جیغ و فریاد و جزع و فزع و لطمات شدید به خویش و دیگران یا اقدامات خطرناک چون خودکشی در اثر شدت افسردگی بر آمده از حزن شدید جلوگیری کنیم.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، همان گونه که فرح هیجانی شدید عاطفی است که انسان را از حالت تعادل رفتاری بیرون برده و به رقص و پایکوبی می آورد و شخص دچار بدمستی متاثر از شادی شدید می شود؛ هم چنین حزن هیجانی شدید عاطفی است که انسان را از حالت تعادل رفتاری بیرون برده و رفتارها و آثار خطرناکی را به دنبال می آورد که می بایست آن را مهار و مدیریت کرد، بلکه با اقدامات حتی نسبت به آن «مصونیت» یافت تا جایی که دیگر متاثر از عوامل بیرونی دچار حزن نشد.

از نظر قرآن، انسان وقتی با علل و عوامل ناراحتی مواجه می شود، گرفتار غم و غصه یا حزن می شود. این امری فطری و خلقتی برای نفس انسان است؛ یعنی اصولا نفس در مرتبت قلب همان گونه که جایگاه ادراک و اندیشه و تعقل و تفکر است، جایگاه عواطف و احساسات انسانی است. از این روست که انسان هنگامه مواجه با اموری، عواطف و احساسات مثبت و منفی متضاد و متناقض را بروز می کند که فطرت الهی نفس اقتضا می کند. انسان وقتی چیزی را به دست می آورد شاد و مسرور می شود یا حتی در سطح عالی تر «فرح» به سراغش می آید؛ چنان که هنگامه مصیبت از دست رفتن چیزی دچار غم و غصه و در شرایطی «حزن» می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حالات عاطفی و احساسی «سرور و غم» دو حالت متعادل است؛ زیرا نفس در این حالات در استوا و اعتدال الهی و فطری خود باقی است و می تواند اعمال و رفتارهایی را بروز دهد که معقول و مقبول است؛ اما وقتی حالات های عاطفی و احساسی، فرح و حزن به او دست می آید، این حالات خروج از استوا و اعتدال فطری است و شخص کارها و رفتارهایی را از خود بروز می دهد که «غیر معقول و غیر مقبول» از نظر عقل فطری الهی و نقل وحیانی است. بنابراین، از نظر قرآن، چنین حالاتی از حزن و فرح، شرعی نیست؛ زیرا عقل فطری و نقل وحیانی آن را امضا و تایید نمی کند و انسان می بایست نفس خویش را چنان تزکیه و رشد دهد تا بتواند به هنگامه تاثر از عوامل شادی و غم، دچار حالات فرح و حزن نشود.

از نظر قرآن کسی که دچار غم می شود، به طور فطری، رفتارهای عادی و معمولی او کمی تغییر می کند، این تغییرات در حالت رفتاری اشکالی ندارد؛ زیرا مقتضی تاثر نفس از عوامل غم است. بنابراین، تغییرات در چهره به سبب غم چون سیاهی(نحل، آیه 58؛ زخرف، آیات 16 و 17)، جاری شدن اشک از چشمان(توبه، آیه 92) و مانند آنها اموری است که در حالت غم ایجاد می شود و نمی توان آن را مهار و مدیریت کرد. بنابراین، نمی توان به پیامبر(ص) یا حضرت فاطمه(س) یا دیگر معصومان(ع) خرده گرفت که چرا هنگامه مرگ فرزندان یا عزیران گریستند؛ زیرا گریستن به عنوان یکی آثار و نشانه های غم نفسانی امری خلقتی و فطری انسان است.

به سخن دیگر، معصومان(ع) می دانند که هر چیزی از خیر و شر به انسان می رسد بر اساس مشیت حکیمانه الهی است که در «ام الکتاب» به عنوان مقدرات الهی پیش از خلقت هر چیزی از سوی خدا نوشته و رقم خورده و تنها به دست خدا محو و اثبات می شود. بنابراین، آنان با آن که چنین چیزی را می دانند، هنگامه مواجه شدن خیری یا شری به طور فطری و خلقتی مسرور یا مغموم می شوند که برخی از آثار آن ها، اشک شادی یا اشک غم است؛ اما همین معصومان(ع) هرگز به هنگامه مواجه شدن با خیری یا شری، هرگز «فرح» و «حزن» ندارند؛ زیرا می دانند که نمی بایست از حالت متعادل خارج شد و تحت تاثیر خیر و شر حالات هیجانی شدیدی را بروز داد؛ زیر علم آنان به مشیت حکیمانه الهی آنان را به حالات متعادل می رساند و از ظهور و بروز حالات شدید هیجانی فرح و حزن باز می دارد.(حدید، آیات 22 و 23؛ رعد، آیه 39) بر همین اساس است که پیامبران و به پیروی و تبعیت آنان مومنان، به سبب علم و ایمان به حقیقت «انا لله و انا الیه راجعون» و ملکیت مطلق خدا نسبت به همه هستی و رجعت هر چیزی به او، در مدار و محور «صبر» زندگی خویش را سامان می دهند در برابر مصیبت های شدید و از دست دادن های مال و زن و فرزند و دیگر عزیزان و چیزهای مهم در زندگی، صبر پیشه می گیرند و «جزع و فزع» نداشته و گرفتار «حزن» این حالت غم شدید نمی شوند.(بقره، آیات 155 تا 157)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، وقتی انسان به این سطح از علم و ایمان نرسد که مومنان حقیقی رسیده اند، در برابر مشکلات پیاپی و مصیبت های گوناگون و عوامل پیاپی «غم روی غم» باز از مدار و محور تعادل نفسانی خارج نشده و گرفتار حزن نمی شوند.(آل عمران، آیه 153)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، از آثار زیانبار «حزن» این حالت شدید هیجانی در نفس و روان انسانی، می توان به آرزوی مرگ(مریم، آیات 23 و 24)، افشاری رازهای مگو(قصص، آیات 7 و 10)، فرسایش جسم(یوسف، آیات 84 تا 86)، کوری و نابینایی(همان)، هلاکت و مرگ(یوسف، آیات 85 و 86) و مانند آنها اشاره کرد.

البته باید توجه داشت که پیامبران و مومنان همگی در یک سطح نیستند، بلکه درجات ایمانی افراد بسیار متفاوت است؛ از همین روست که در آیات قرآنی از شدت و ضعف ایمان و افزایش و کاهش آن سخن به میان آمده است.(فتح، آیه 4؛ مائده، آیه 63؛ آل عمران، آیه 90؛ نساء، آیه 137) از نظر قرآن، پیامبران نیز دارای درجات متفاوت ایمانی و برخورداری از تفضلات و فضلیت های متفاوت هستند.(بقره، آیه 253؛ اسراء، آیه 55)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان گونه که رحمت کثیر و خیرات بسیار موجب «فرح» و بدمستی برخی از انسان «مختال و فخور» می شود، هم چنین مصیبت هایی موجب می شود تا گرفتار حزن شدید و «کفر و کفران» شوند و این گونه خود را به هلاکت اندازند.(حدید، آیات 22 و 23؛ شوری، آیه 48)

به سخن دیگر، ثروت و خیر بسیاری برخی را به این توهم و تخیل می افکند که احساس «استغنا» کرده و در فرحناکی خویش توهم می زنند که خدا آنان را اکرام داشته و هر کاری را می توانند بکنند و مواخذه در دنیا و آخرت نشوند؛ بنابراین راه اسراف و تبذیر در پیش می گیرند و راه طغیان علیه حدود الهی را بر می گزینند و این گونه خویش را به هلاکت و شقاوت ابدی می افکنند.(فجر، آیات 15 تا 17؛ لیل، آیات 8 تا 11؛ علق، آیات 6 و 7)

اینان همان شیاطین جنی هستند که از هر روشی برای ایجاد حزن در مومنان بهره می گیرند و بر آن هستند تا با نجواهای خویش دل های مومنان را بشکنند و حزن را در دلهایشان ایجاد کنند(مجادله، آیه 10)؛ اما خدا مومنان را حفاظت و صیانت می کند و با نهی از هم نشینی با منافقان و کافران و متاثر شدن از نجواهای آنان، اجازه نمی دهد تا گرفتار حزن شوند؛ بلکه خدا با ارسال فرشتگان برای مومنان ثابت قدم هر گونه حزن نسبت به از دست رفته ها را می گیرد و اجازه نمی دهد تا خوفی نیز نسبت به آینده پیدا کنند.(فصلت، آیه 30؛ احقاف، آیه 13)

راه های مصونیت از حزن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان می تواند کاری کند که هرگز گرفتار حزن این هیجان شدید منفی عاطفی نشود و از تعادل رفتاری و کرداری خارج نگردد. از نظر قرآن، اموری موجب می شود تا انسان هرچند گرفتار «غم» شود، ولی به حزن مبتلا نگردد. برخی از این امور عبارتند از : ایمان به خدا و آخرت و برتری مومنان(آل عمران، آیه 139؛ بقره، آیات 62 و 277؛ مائده، آیه 69)، عمل صالح از جمله اقامه نماز و گرفتن روزه و دادن زکات و انفاقات مالی و مانند آنها(همان)، عبودیت الهی و قرارگیری در مقام عبادالله(زخرف، آیه 68)، ولایت الهی و قرارگیری در مقام اولیای الهی(یونس، آیات 62 و 63)، توجه به مشیت و قضای الهی در داده ها و گرفته ها(حدید، آیات 22 و 23)، توکل بر خدا(مجادله، آیه 10)، تقوای الهی(اعراف، آیه 35؛ یونس، آیات 62 و 63)، پیروی از هدایت های فطری و تشریعی الهی(بقره، آیه 38)، تسلیم و انقیاد در برابر خدا(بقره، آیه 112)، اصلاح خویش (اعراف، آیه 35)، استقامت در راه خدا (فصلت، آیه 30؛ احقاف، آیه 13)، اخلاص (بقره، آیه 112)، احسان و قرارگیری در مقام محسنین(همان؛ یونس، آیه 26) و مانند آنها

بنابراین، از نظر قرآن، ممکن است که انسان در شرایطی قرار گیرد که مصیبتی او را گرفتار غم کند و شادی و سرور او را از میان بردارد و حالت نفسانی غم در او ایجاد شود؛ ولی او اجازه نمی دهد تا غم او تشدید شود و به حزن گرفتار آید و متاثر از آن رفتاری خارج از اعتدال و استوا داشته باشد؛ زیرا شخص با این باورها و اعتقادات و اعمال صالح نفس خویش را چنان تزکیه و رشد داده که کوه عظیم بلایا و مصیبت ها او را نمی کشند و به حزن و اندوه شدید دچار نمی سازد، هر چند که به طور خلقتی و فطری غم در نفس ایجاد می شود، ولی به حزن تبدیل نمی شود.

راه های درمان و رفع حزن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان مومن نیز ممکن است در مرتبتی از ایمان هم چون مراتب اسلام، گرفتار حزن و اندوه شدید شود. برای درمان و رفع حزن می توان کارهایی را انجام داد که ناظر به ساحت عقاید و ساحت اعمال صالح است. به سخن دیگر، می بایست در ساحت عقل نظری و عقل عملی اقدامات انجام شود تا درمان بیماری حزن به عنوان یک بیماری خطرناک و کشنده انجام پذیرد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان گونه که حالت فرح حالت متعادلی در نفس انسان در دنیا نیست، هم چنین حالت حزن حالت متعادلی در نفس انسان در دنیا و آخرت نیست و می بایست درمان شود؛ از همین روست که خدا در قرآن می فرماید که مومنان در سطح عالی نه تنها در دنیا گرفتار حزن نیستند، بلکه در آخرت نیز نه تنها غم از ایشان برداشته می شود، بلکه حزن نیز از آنان دور می شود و آنان هرگز محزون نخواهند بود؛ زیرا بهشت اخروی جایی برای غم و حزن نیست.(اعراف، آیات 48 و 49 و آیات دیگر)

باید توجه داشت که از نظر قرآن، غم هر چند که حالتی فطری است و به سبب اسبابی رخ می دهد، ولی خدا دوست ندارد تا مومن حتی در دنیا به غم دچار شود، بلکه تلاش می کند تا آنان را از غم برهاند(انبیاء، آیات 87 و 77؛ صافات، آیات 76 و 80)؛ چه رسد که اجازه دهد که گرفتار حزن شوند.

هم چنین باید توجه داشت که از نظر قرآن، فرح حالت شدید هیجانی است که نمی بایست در مومنان حقیقی در دنیا ایجاد شود؛ زیرا موجب رفتارهای خارج اعتدال و استوا می شود که به نوعی «بدمستی» است؛ اما در آخرت مومنان مشکلی با فرح نخواهند داشت؛ زیرا بهشت جایی برای احکام شرعی و محدودیت های دنیوی نیست؛ از همین روست که مومنان در بهشت فرحناک می شوند.(یونس، آیه 58؛  البته در برخی از شرایط مومنان به سطح از فرح می رسند و خوشحالی شدیدی را بروز می دهند که آن در ارتباط با امور معنوی است؛ چنان که پیروزی مومنان یا دست یابی به حقیقت ایمان و نزول قرآن، موجب فرحناکی آنان است(روم، آیه 4؛ رعد، آیه 36)؛ اما همراه با بد مستی نیست که ریشه در «اختیال و فخر» دارد.(حدید، آیات 22 و 23) در حالی که فرحناکی کافران همراه با بدمستی و کفر و کفران است و خدا چنین فرحی را دوست ندارد.(قصص، ایه 76؛ غافر، آیه 75؛ نمل، آیه 36؛ توبه، آیه 81؛ شوری، ایه 48)

از نظر قرآن، عوامل رفع و رهایی از حزن در دنیا و آخرت که شامل امور اعتقادی و رفتاری است، عبارتند از : آمرزش از سوی خدا غفور شکور(غافر، آیه 34)، ایمان به قضا و قدر الهی در مصیبت ها و ابتلائات و شرور(حدید، آیات 22 و 23)، امدادهای غیبی الهی در شرایط سخت(روم، آیات 48 و 49)، بشارت های الهی(قصص، آیه 7)، تحقق وعده های الهی(قصص، آیات 7 و 13؛ طه، آیه 40)، ورود به بهشت و نجات از دوزخ(انبیاء، آیات 101 و 103؛ اعراف، آیات 48 و 49)، ذکر تسبیح خدا(حجر، آیات 97 و 98)، توجه به علو درجات مومنان نسبت به کافران(آل عمران، آیات 139 و 140)، توجه به امدادهای غیبی الهی و پشتیبانی فرشتگان (توبه، آیه 40؛ فصلت، آیات 30 و 31)، توجه به سنت های الهی در پیروزی و شکست(آل عمران، آیات 137 تا 140 و 147)، توجه به شنوایی و علم و آگاهی و بصیرت خدا نسبت به همه چیز(یونس، آیه 65)، توجه به معاد و حسابرسی آن(لقمان، آیه 23)، استراحت و خواب مناسب(آل عمران، آیه 154)، دعا و نیایش با خدا و یاری خواستن از او(انبیاء، آیات 76 و 87 و 88؛ صافات، آیات 75 و 76)، قرار گیری تحت ولایت الهی(یونس، آیه 62)، سجده و تسبیح در آن(حجر، آیات 97 و 98)، نماز (حجر، آیات 97 و 98) و مانند آنها.

به هر حال، از نظر قرآن، حزن به عنوان یک هیجان شدید نفسانی و عاطفی و احساسی که انسان را از حالت تعادل و اعتدال خارج می سازد، می بایست تحت مهار و مدیریت در آید که روش هایی پیش گفته نه تنها درمان را بیان کرده بلکه راه مصونیت از آن را نیز تبیین نموده است. امید است کسی در دنیا گرفتار حزن و اندوه نشود که آثار و پیامدهای زیانبار دنیوی و اخروی آن موجب شقاوت و هلاکت ابدی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا