اخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنیمناسبت ها

روزه رمضان، زمانی برای تزکیه

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان در عصر زندگی دنیوی در خسران و زیان سرمایه های وجودی است که خدا به او تفضل کرده است، مگر آن که به چهار عمل اصلی از ایمان و عمل صالح و توصیه به حق و توصیه به صبر توجه داشته و مسئولیت های شخصی و اجتماعی خویش را نسبت به خود و خدا و خلق به جا آورد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از اعمالی که انسان را از خسران نجات می دهد، عمل صالح روزه به ویژه در ماه مبارک رمضان است که یک دوره پودمانی علمی و عملی و کارگاه تخصصی و ویژه برای مومنان است که آنان را در شرایط تقوا و تزکیه قرار می دهد تا جایی که می توانند در این دوره زمانی رمضانی از نظر شخصی چنان خود را بسازند که از آن به «خیر» تعبیر می شود؛ زیرا انسان در این دوره زمانی چنان می تواند اوج بگیرد که بر هواهای نفسانی خویش مسلط شود و در سطح تقوای اخص قرار گرفته و به عنوان محسنین عبادتی را به جا آورد که حتی مباحات تحت سلطه عقلانیت فطری اش قرار گیرد و نورانیتی به دست آورد که فراتر از هر زمانی دیگر است.

شرایط سخت زندگی دنیوی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان هر چند که به سبب جنبه «روح» و نفخ الهی روح در کالبد انسانی(سجده، آیه 9) در «احسن تقویم»(تین، آیه 4) است، اما قرار گیری همین «روح» از ساحت امر الله،(اسراء، آیه 85) در مرتبت ظهوری به نام «نفس» در کالبد انسانی که از جنس «طین» از مرتبت «اسفل سافلین»(تین، آیه 5) است، او را در شرایط سخت تضاد قرار می دهد تا جایی که از بالا و پست در او در حال «نزاع» و تنازع و تخاصم است. به این معنا که جنگی عظیم در باطن انسان که از آن به «نفس» تعبیر شده، در جریان است تا یکی از در جهت اضداد غلبه کند. پس اگر جنبه روحانیت در نفس غلبه یابد، انسان به عنوان مظهر اسمای حسنای الهی و عنوان «متاله» که دارای اسمی اسمای الهی است می تواند در جایگاه خلافت الهی و مظهریت در مقام ربوبیت و پروردگاری قرارگیرد و از قرار گاه زمین بر هستی حتی فرشتگان مقرب الهی خلافت کند و آنان را به تسخیر خویش در آورد و از آنان سجده اطاعت بگیرد.(بقره، آیات 30 تا 33)

اما اگر جنبه «خلقی» انسان که با «طین» و «اسفل سافلین» ارتباط دارد، غلبه کند و «نفس» انسانی مظهر آن شود، جنبه های پست انسانی ظهور می یابد و انسان از مرتبت انسانی هبوط و سقوط می کند تا به مرتبتی پست تر از حیوان و گیاه؛ یعنی جماد تنزل و پایین می آید و به عنوان سوخت دوزخ، خسران ابدی خویش را در می یابد.(اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 12 و 24؛ تحریم، آیه 6؛ همزه، آیات 1 تا 9)

از نظر آموزه های قرآنی، نفس و فطرت انسانی در حال «اعتدال»(انفطار، آیه 7) و «استوا»(شمس، آیه 7؛ سجده، آیه 9) قرار دارد، بی آن که یکی از دو جنبه امری و خلقی بر دیگری غلبه داشته باشد؛ زیرا از نظر قرآن، همه چیز در «قدر» الهی در چارچوب سنت های حاکم بر هستی، چنان سامان یافته که در ساختار «عدل» باشد. پس هر چیزی به تمام چیزهایی که «حق» اوست به تمام معنا دارا شده(فرقان، آیه 2) و چیزی کم و کسر ندارد، بلکه به عنوان «احسن» سامان دهی شده و به سوی کمال حکیمانه اش به ربوبیت و پروردگاری الهی در حال پرورش است؛ زیرا هدایت الهی فطری با اوست.(طه، آیه 50)

خدا انسان را نیز چنین آفریده و از او خواسته تا شاکله و ملکات وجودی خویش را تحت رهبری هدایت فطری عقلی چنین بسازد؛ زیرا خروجی اعمال انسان در دنیا و آثار آن در آخرت تابع همین شاکله و ملکات وجودی است که انسان خود را می سازد.(اسراء، آیه 84) پس اگر شاکله و ملکات او کمالی و مظهر اسمای حسنای الهی باشد، او در مقام خلیفه الله قرار می گیرد و رضوان الهی نصیب او می شود؛ اما اگر بر خلاف هدایت فطری عقلی عمل کند و به جای تقوای الهی فجور ورزد و دریدگی نسبت به سنت های الهی حاکم بر هستی از جمله جان و جهان و جامعه داشته باشد، فطرت الهی و نور و امکانات رشدی و کمالی آن «دسیسه» و دفن می شود و کارکردهای خود را از دست می دهد و انسان از مرتبت انسانیت سقوط کرده و به جرگه حیوان و پست تر از آن در می آید و گرفتار دوزخ فراق از کمالات و انوار اسمای الهی می شود و در ظلمات آن ممکن است تا ابدیت باقی بماند.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 22)

از نظر قرآن، نرم افزار هدایت فطری عقلی در ساختار الهامات الهی به انسان تشخیص حق و باطل و گرایش به حق و گریزش از باطل را داده است.(شمس، آیات 7 و 8) پس اگر در چارچوب هدایت فطری عمل کند از هدایت پاداشی وحی نقلی نیز سود می برد و به تقوای کامل و فلاح رستگاری ابدی می رسد(بقره، آیات 1 تا 5)، اما اگر به فجور و دریدگی بپردازد و روحانیت و انوار الهی نفس را دفن و دسیسه کند، به شقاوت ابدی می رسد؛ زیرا به جای کمالات گرفتار انواع عیوب و نواقص شده و نفس کارکردهای الهی خویش را از دست می دهد.

از نظر آموزه های قرآنی، نفس انسان همانند دیگر آفریده ها در همان حالت اعتدال و استوای کامل است؛ زیرا در ساختار «میزان الحق» سامان یافته است و می بایست در همه امور خویش «میزان الحق» را براساس دارایی خویش مد نظر قرار داده و آن را به کار گیرد و در هیچ امری از «ترازوی حق» خارج نشود و هماره اعتدال و استوای کامل را حفظ و صیانت کند؛ خواه در امور فردی باشد و خواه اجتماعی و نیز خواه در امر اقتصادی باشد و خواه امری دیگر؛ اما بسیاری از انسان ها این حالت استواء و اعتدال را کنار می گذارند و به «ظلم» و بی عدالتی رو می آورند که در همه ابعاد زندگی آنان به شکل فجور و دریدگی نسبت به حق و میزان و عدالت به نمایش گذاشته می شود و این گونه است که در رفتار باطل و خلاف حق خویش، ظالمانه اعمالی چون دروغ، بی وفایی، کفر، کفران و مانند آنها را پیش می گیرند و از رفتار حق و عادلانه ای چون صدق، وفا، ایمان، شکر و مانند آنها گریزان می شوند و حتی علیه آن عمل و رفتار می کنند و به جای عمل و دعوت به ارزش ها و امور معروف و پسندیده حق و مصادیق آنها، به عمل و دعوت به منکرات و ناپسندهای باطل و مصادیق آن می پردازند.

البته از نظر قرآن، یکی از مهم ترین دلایل و عوامل چنین گرایش نادرست و باطل به سوی فجور و باطل و مصادیق آنها، شرایطی هبوط در «اسفل سافلین» و زندگی در «عصر» دنیا است که چیزی جز «خسران» نیست، مگر آن که انسان به توفیق الهی و توکل بر آن و استفاده درست از هدایت فطری عقلی و هدایت وحیانی نقلی به چهار عمل اصلی ایمان، عمل صالح، توصیه به حق و توصیه به صبر بپردازند و امکان تزکیه نفس را برای خویش فراهم آورند تا خدا ایشان را در مقام ربوبیت و پروردگاری، تزکیه کند و به کمالات بایسته و شایسته ایشان برساند.(عصر، آیات 1 تا 3؛ نور، آیه 21)

درس رمضانی تقوای اخص

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، زمانی انسان می تواند از «خسر» و «خسران» در عصر زندگی دنیوی رهایی یابد که به چهار عمل اصلی بپردازد؛ زیرا حقیقت این چهار عمل، و خروجی و برونرفت آن، چیزی جز «تقوا»ی الهی نیست که انسان را به فلاح و رستگاری می رساند.(عصر، آیات 1 تا 3؛ شمس، آیات 7 تا 9؛ بقره، آیات 1 تا 5 و 21)

البته از نظر قرآن، تقوای الهی دارای درجات و مراتب چندی است که دست کم می توان به سگانه اصلی تقوای عام، تقوای خاص و تقوای اخص اشاره کرد.(مائده، آیه 93) بر اساس تحلیل و تبیین های قرآنی، تقوای عام که ریشه در فطرت عقلی و هدایت فطری الهی دارد، با عمل مطابق دستورهای اصلی و کلی به دست می آید که همان عمل به واجبات و ترک محرمات است. پیامد چنین تقوای بسیار است، که یکی از آنها «تعلیم الهی» است(بقره، آیه 282) که انسان را به مرتبت «یقین» می رساند. البته این مرتبت از یقین که نوعی دارایی انوار الهی و مظهریت نخست اسمای الهی است، همان علم شهودی «علم الیقین» است.(تکاثر، آیه 5)

از نظر قرآن، مرتبت دوم تقوای الهی که از آن به تقوای خاص تعبیر می شود، با عمل سخت تری به دست می آید؛ زیرا شخص متقی می بایست افزون بر عمل به واجبات و ترک محرمات، عمل به مستحبات و ترک مکروهات را نیز داشته باشد. خروجی این تقوای اخص است که یکی از پیامدهای آن بر اساس آیه 282 سوره بقره، تعلیم الهی است که گفته می شود دارایی برای انسان است؛ زیرا تعلیم الهی انتقال مفاهیم ذهنی نیست، بلکه انتقال حقایق هستی به قلب و دارایی برای اوست چنان که برای حضرت آدم اتفاق افتاد؛ چرا که با تعلیم الهی، چیزی فراتر از «انباء» اتفاق می افتد که تنها نوعی اخبار از حقایق بزرگ و مهم و اساسی و اصلی است؛ بلکه چنان که خدا در قرآن به صراحت فرموده با تعلیم الهی مثلا اسماء الله شخص دارای آن اسمای الهی شده و مثلا علیم و قدیر و خبیر و سمیع و بصیر می شود؛ از همین روست که مثلا «عرضهم» به جای «عرضها» مطرح می شد که بیانگر دارایی نسبت به معلوماتی است که به تعلیم الهی به شخص تعلیم داده شده، داده می شود و انسان فراتر از دانایی به دارایی نسبت به معلومات تعلیم داده شده می رسد.(بقره، آیات 31 و 32)

به هر حال، انسانی که با تعلیم الهی در مرتبت دوم تقوای الهی به معلوماتی دست می یابد، چیزی فراتر از «علم الیقین» خواهد بود؛ زیرا چنین شخصی به «عین الیقین» می رسد.(تکاثر، آیه 7)

از نظر قرآن، مرتبت سوم و عالی تقوای الهی، مرتبت تقوای اخص است. این مرتبت با عمل نسبت به واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات و حتی مباحات تحقق می یابد؛ یعنی شخص می بایست چنان خوددار باشد که حتی از مباح چون خورد و خواب و نوشیدن و مانند آنها که از مباحات است تا می تواند کم کند و بکاهد و به میزان ضرورت بسنده کند. از همین روست که اگر کسی بخواهد به مقام محمود برسد می بایست «تجهد» شبانه داشته، و چنان از خواب خویش بزند که دو سوم از شب را برای ذکر الله و عبادت بیدار باشد، یا دست کم نصف آن، و اگر نشد در نهایت، یک سوم آن را این گونه سپری کند.(اسراء، آیات 78 تا 80؛ مزمل، آیات 1 تا 8 و 20)

اصولا کسی که می خواهد به نهایت و غایت از تقوای الهی برسد، و مرتبه سوم یا همان مرتبت احسان را به نمایش گذاشته و اسم «محسنین» را برای خویش ملکه و شاکله وجودی سازد(مائده، آیه 93)، می بایست مباحات را نیز کنار گذارد و به میزان  ومقدار ضرورت اکتفا کند؛ زیرا کسی که این گونه عمل کند به حقیقت احسان می رسد که عبادت خدا در قالب رویت و دیدن است و اگر به این مرتبه نهایی و غایی احسان نرسد، دست کم به این مرتبت می رسد که می داند و علم یقینی دارد که خدا او را می بیند.(علق، آیه 14)

پیامد دست یابی به مرتبت تقوای اخص یا همان مقام محسنین و مرتبت مقربان این است که شخص به تعلیم اخص الهی به مقام «حق الیقین» می رسد  وخودش «فروح و ریحان و جنه النعیم» می شود.(واقعه، آیات 89 و 90 و 95) البته از نظر قرآن، مومنان این مراتبت کمالی را وقتی در دنیا به دست آورند و خود را در مسیر تقوای الهی به هر مرتبتی برساند، از آثار و برکات چنین تقوای الهی به دست می آورند. پس در مرتبت اول مانند پروانه ای که نور شمع را دیده به آن علم الیقین یافته و سپس به دور آن می چرخند و بال به آتش می زنند و سوزش را می ببیند و نور آن را در خویش می یابند و به مرتبت عین الیقین می رسند، سپس در مرتبت سوم در آتش می شوند و خودشان شمع  و نور می شوند و در مرتبت حق الیقیق در می آیند و خودشان بهشت و بهشت آفرین می شوند.

اما کافران و اهل فجور که گام به گام از کمالات دور شده و انوار فطرت اسمای الهی را در خویش دفن و دسیسه می کنند، به جایی می رسند که آنان نیز در مرتبت نخست و علم الیقین دوزخ را می ببیند و در مرتبت دوم عین الیقین دوزخ را می ببیند و ادراک می کنند و در مرتبت سوم خودشان دوزخ می شوند و حق الیقین آن را در خود تجلی می دهند. البته دوزخیان اهل فجور بر خلاف مومنان این مراتب را در دنیا نمی ببیند؛ زیرا با دفن و دسیسه فطرت، غشاوه و غطاء(بقره، آیه 7؛ ق، آیه 22) بر دیدگان قلب خویش می اندازند و توانایی های فطری خود را از دست می دهند؛ اما همین که مرگ می رسد و به حالت احتضار در می آیند، علم الیقین برای آن تحقق می یابد و در عالم برزخ عین الیقین و در نهایت در قیامت حق الیقین برای آنان تحقق می یابد.(واقعه، آیه 95؛ همزه، آیات 1 تا 9) از این روست که خدا در قرآن می فرماید که «جیء یومئذ بجهنم»(فجر، آیه 23)، یعنی جهنم را می آورند؛ زیرا هر یک از این دوزخیان که در مراتب سقوط به اسفل السافلین دوزخ و «درک» و پایین ترین مرتبت و درجه آن رسیده اند، خودشان دوزخ هستند.

از نظر قرآن، یکی از مهم ترین و اصلی ترین عبادت ها که انسان را در محیط درسی کسب تقوای اخص محسنین و مقربین قرار می دهد، روزه است که از آن به «خیر» یاد می شود.(بقره، آیه 184) البته از نظر قرآن، روزه ماه رمضان ویژگی و برتری دیگری دارد؛ زیرا شرایط برای کسب تقوای الهی و رسیدن به تزکیه الهی در آن فراهم تر است. از همین روست که در همه امت ها و شرایع اسلامی روزه تعریف و تکلیف شده است که زمان مشخصی در طول سال دارد. این زمان خاص همان ماه رمضان در امت و شریعت خاتم النبیین(ص) است که ماه نزول قرآن با ظرفیت های بی مانند دیگری است.(بقره، آیات 183 تا 187)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، روزه ماه مبارک رمضان از این ویژگی برخوردار است که انسان در آن بتواند به تقوای الهی دست یبد(بقره، آیه 187)، از رشد عقلی و روحی برخوردار شود که او را به مقام راشدون می رساند.(بقره، آیه 186؛ حجرات، آیه 7) هم چنین روزه ماه مبارک رمضان موجب می شود تا انسان به تکبیر الهی بپردازد و از هدایت خاص الهی بهره برد(بقره، آیه 185) و شکرگزاری را به نمایش گذارد و بیانگر حقیقت ایمان نیز است.(همان) این توانایی را نیز به دست می آورد که فراتر از هدایت الهی از ظرفیت فرقان و قدرت تشخیص حق و باطل برخوردار شده  واز انوار قرآن و آثار و برکات آن بهره مند شود.(همان)

بی گمان اگر کسی بخواهد به مرتبت عالی احسان و تقوای اخص و آثار آن بهره مند شود، و شرایط تزکیه نفس کامل برای او فراهم آید می آید می بایست از ظرفیت بی مانند روزه به ویژه در ماه مبارک رمضان سود برد.

تزکیه نفس به عنایت الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر کاری که انسان در چارچوب هدایت فطری عقلی و هدایت وحیانی نقلی انجام می دهد، عامل کسب تقوای الهی که نه تنها معیار سنجش انسان و انسانیت و کرامت حقیقی انسان، بلکه مایه رستگاری ابدی و رضوان الله است.(شمس، آیات 7 تا 9؛ حجرات، آیه 13؛ بقره، آیات 1 تا 5)

از نظر قرآن، گاه تزکیه نفس به اعمال انسانی نسبت داده می شود؛ چنان که خدا به صراحت می فرماید: قد افلح من زکاها؛ رستگار کسی است که نفس خویش را تزکیه کرده باشد.(شمس، آیه 9) اما حقیقت این است که تزکیه نفس که یک عمل ربوبیت است، تنها به دست خدای رب العالمین انجام می شود؛ زیرا تزکیه نفس همانند این است که کسی بخواهد بگوید من کشاورز هستم و دانه کشت شده را من «ورز» آورده و جوانه دادم و به بلوغ نهایی و ثمردهی رسانیده ام؛ در حالی که انسان تنها دانه را در زمین کشت می کند و این دانه مرده را خدا است که زنده می کند و «ورز» می دهد تا به ثمردهی برسد. از این روست که خدا خود را «زارع» و کشاورز می داند و انسان را تنها «حارث» و کشتکار می داند که دانه را در زیر خاک قرار می دهد.(واقعه، آیات 63 تا 65)

در امر تزکیه نفس نیز این گونه است که انسان تنها مقدماتی را انجام می دهد که همان اعمال نیک و صالح همراه با ایمان است؛ زیرا عمل با نیت ایمانی شاکله اش درست می شود و این نیت است که روح عمل است که از ایمان صادر می شود. وقتی انسان مومن کاری نیکی هم چون واجبات و مستحبات را انجام می دهد و از محرمات و مکروهات و حتی مباحات می گذرد، خود را به مرتبه تقوای اخص و احسانی می رساند و این گونه است که خدا در مقام تعلیم دهنده و تصرف کننده در وجود انسانی گام به گام او را به چیزهایی می رساند که حقایق انوار اسمای الهی و قرار گیری انسان در مرتبت مظهریت اسمای الهی از جمله توانا و بینا و شنوا و عزیز و کریم و محسن و آنها است. بنابراین، انسان با اعمالی هم چون روزه به ویژه در ماه رمضان این امکان را فراهم می آورد که خدا در مقام «تعلیم و تزکیه» انسان هم چون دانه گندم به دارایی برساند که تصرفات تکوینی در وجود اوست.

خدا به صراحت در قرآن می فرماید که تزکیه کار انسان نیست، بلکه کار خودش است.(نور، آیه 21) پس همان گونه که زارع خدا است، تزکیه کننده نیز خدا در مقام ربوبیت و پروردگاری است.

انسان مومن با اعمال تقوایی خویش از جمله روزه گرفتن این امکان را فراهم می آورد تا خدا او را در مقام تزکیه نفس «رشد» دهد و به کمالات بایسته و شایسته برساند. از این روست که یکی از پیامدهای روزه به ویژه رمضانی «رشد» دانسته شده است.(بقره، آیه 186)

این رشد درخواستی که مومنان روزه دار در قالب دعای ظاهری و باطنی از خدا مسالت می کنند و خدا به آنان پاسخ مثبت داده  و استجابت دعا می کند و ایشان را به مقام رشد می رساند. این رشد شامل همه ابعاد وجودی انسان می شود که در آیات قرآنی نهایت عقلانیت را رشد دانسته اند. کسی که به عقلانیت کامل برسد، هواهای نفسانی خویش از غضب و شهوت از جمله خورد و خواب و شهوت جنسی و غذایی را مهار و مدیریت کرده و به ضرورت بسنده نموده است. این گونه است که دل انسان راشد به محبتی می رسد که نور ایمان و محبت آن همراه با برائت و بیزاری تمام وجودی از کفر و فسوق و عصیان است.(حجرات، آیه 7) چنین رشدی دارای آثار بسیاری است که «علم لدنی» از پیامدهای آن است و انسانی که دارای علم لدنی شد فراتر از علم الیقین و عین الیقین در مرتبت حق الیقین نشسته است و تصرفات ربوبی در هستی و جان و جامعه و جهان دارد؛ چنان که «خضر» این گونه بود و حضرت موسی(ع) چنین علمی را طلب می کرد و عمری بر آن گذاشت.(کهف، آیه 60 تا 82) این علم لدنی و رشدی(کهف، آیه 65 و 66) جز در سایه تزکیه نفسی به دست نمی آید که روزه رمضانی یکی از آنها است(بقره، آیه 186)؛ زیرا اعمال صالح به ویژه روزه رمضانی که تقوای اخص و احسانی را می سازد، مهم ترین عاملی است که قدرت انسان را در مهار و مدیریت هواهای نفسانی به ویژه در مباحات تقویت و تثبیت می کند و امکان تزکیه الهی نفس را فراهم می آورد تا جایی که انسان به مقام رشد برسد.(همان)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا