اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

عوامل عدم تاثیر هشدارها در انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان وقتی به محیط اجتماعی می نگرد بسیاری از مردم را در حال فسق و فجور، بلکه کفر و کفران می بیند تا جایی که گاه از اعمال عصیانی زشت و منکرات و فحشاء افراد جامعه در پیشگاه خدا شرمنده می شود که چگونه حرمت خدا را نگه نمی دارند و چنین اعمال زشتی را مرتکب می شوند که حتی در میان حیوانات نیز نمی توان این اعمال زشت را دید. انسانی که در درندگی از درندگان پیشه گرفته تا جایی که تنها برای لذت به قتل حیوانات محیط زیست خویش می پردازد، بلکه به قتل هم نوع به ویژه کودکان و پیران و زنان اقدام می کند، یا در شهوت غذایی و جنسی تا جایی پیش رفته که به هم جنس گرایی رو آورده و میلیون ها تن غذا را اسراف و تبذیر کرده و به سطل زباله روانه می کند و در محیط زیست دریایی و خشکی و هوایی خویش چنان فساد کرده که از سلامت محیط زیستی خبری نیست.

با نگاهی به رفتارهای زشت و سخیف انسان ها، این پرسش مطرح می شود که چه عواملی موجب شده که انسان به چنین درجه ای از سقوط اخلاق فطری رسیده و عقل فطری او ناتوان از مهار و مدیریت رفتارهای اوست؟ چرا انسان نسبت به هشدارها و انذارهای الهی نسبت به کفر، کفران، فسق، فجور، فحشاء، عصیان و مانند آنها توجه و اعتنایی نمی کند، بلکه حتی به استهزاء و تمسخر نسبت به هشدارها و انذارهای الهی می پردازد و دریدگی و گستاخی را چنان ارزشی می شمارد که به «سلیطگی» خویش افتخار می کند و کفر و کفران را به عنوان ارزش فریاد می زند؟

نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن به این پرسش پاسخ داده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عاقل عالم، انسان خاشع در برابر خدا

بی گمان برای شناخت علل و عوامل اعتقادات باطل و رفتارها و کردارهای زشت راه های گوناگونی است که یکی از مهم ترین آنها مراجعه به اضداد است؛ زیرا از طریق اضداد می توان نسبت به امری شناخت پیدا کرد. بنابراین، اگر بخواهیم به علل و عوامل کفر و کفران و رفتارهای زشت انسان ها بپردازیم، می توان با بهره گیری از علل و عوامل ایمان و رفتارهای اخلاقی به مهم ترین علل و عوامل کفر و کفران و رفتارهای زشت دست یافت.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در فطرت انسانی نرم افزاری هدایتی خاص همانند هر آفریده ای دیگر قرار دارد تا انسان بتواند دین قیم الهی حاکم بر هستی و قوانین و سنت های الهی را بشناسد و در چارچوب آن عمل و رفتار کند تا بتواند این گونه به کمال بایسته و شایسته خویش به عنوان مشیت حکیمانه الهی برسد که همان کسب کمالات و انوار اسمای حسنای الهی و دست یابی به مظهریت ربوبیت و خلافت الهی در سایه آن است.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 30 تا 33)

از نظر قرآن، هر انسانی به سبب همین نرم افزار می تواند حقایق هستی و مصادیق آن را از باطل و مصادیق آن باز شناسد. البته این نرم افزار به گونه ای طراحی شده که به طور فطری انسان را به سوی حقایق سوق می دهد و از باطل و مصادیق آن دور می سازد. بنابراین، نرم افزار فطری دو کارکرد اصلی شناختی و گرایشی در نفس انسانی دارد که هم حق و مصادیق آن را باز می شناسد و به طور فطری او را به سوی حق و مصادیق آن سوق می دهد و این گونه در ساحت اندیشه و انگیزه به انسان کمک می کند تا ضمن شناسایی حقایق و مصادیق آن نسبت به آنها گرایش یافته و نسبت به باطل و مصادیق آن گریزش داشته باشد. از همین روست که کودکان به طور فطری در سن تمییز از این توانایی برخوردار هستند که حق از جمله صداقت و راستی و عدالت و امانت را از باطل و مصادیق آن؛ یعنی دروغ و ظلم و خیانت بازشناسند و به دسته نخست گرایش و نسبت به دسته دوم گریزش داشته باشند تا جایی که در قالب ضرب المثل گفته می شود: «حرف راست را از بچه بشنو.»

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نفس انسان در ساختار خلقت به گونه ای طراحی شده که از آن به نفس مستوی و معتدل یاد می شود.(شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7) این نفس انسانی در مرتبت قلب و فؤاد از این توانایی برخوردار است تا در ساختار الهامات و هدایت تکوینی و فطری، «تعقل» و در سطحی «تفقه» داشته باشد و حق و مصادیق آن را از باطل و مصادیق آنها بازشناسد و به دست نخست گرایش و نسبت به دسته دوم گریزش داشته باشد. این گونه است که نه تنها در ساحت اندیشه بلکه در ساحت انگیزه و احساسات و گرایش و گریزش ها نسبت به ارزش های حق و ضد ارزش های باطل بر اساس همان ساختار فطری عمل و رفتار نماید. خروجی چنین توانایی فطری بشر آن است که انسان تقوای الهی را برای خویش رقم می زند و به عنوان متقی به ملکه و شاکله ای دست می یابد که اعمال او را مهار و مدیریت می کند؛ زیرا این شاکله است که اعمال و جنس خوب و بد و ارزشی و ناارزشی را مشخص می کند؛ زیرا نگرش ها چیزی جز خروجی بینش های باطنی نفسانی نیست. از همین رو گفته می شود که ملکات و مقومات یعنی شاکله انسان در قالب نیت که روح عمل است، جنسیت اعمال را مشخص می کند.(اسراء، آیه 84)

پس وقتی از تقوای الهی سخن گفته می شود، چیزی جز خروجی نفس سالم مستوی ومعتدل نیست که بر اساس الهامات فطری عمل و رفتار می کند و بر پایه و چارچوب اندیشه ها و انگیزه های عقلانی فطرت در سطح و مرتبت قلب و فؤاد تقوای الهی را می سازد.

از نظر قرآن، نفس مستوی و معتدل و قلب سالم به سبب توانایی تعقل اجازه نمی دهد که انسان بیرون از دایره شناخت علمی عمل و رفتار کند؛ زیرا از نظر نفس مستوی و معتدل، لازم است تا هر چیزی به طور کامل شناخته شود و مصداق حق بودن آن اثبات گردد تا گرایش بدان عقلانی باشد؛ بنابراین، تعقل در انسان دو کارکرد اساسی دارد که شامل شناخت حق و گرایش به سوی آن است. پس وقتی از عقل سخن گفته می شود متضمن این معنا است که تفکر تعقلی پیامد آن است. همین تفکر تعقلی به دور از توهم و تخیل است که انسان را به ساحت «علم» وارد می کند تا عالمانه عمل و رفتار کند و اگر علمی نداشته باشد و گرفتار شک باشد، توقف کند و هیچ عملی را نه اثباتا یا نفیا انجام ندهد و موضع گیری او در ساختار توقف باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان بر اساس نرم افزارهای فطری عقلی خویش، با تعقل و تفکر در آیات آفاقی و انفسی به این حقیقت علم می یابد که «حق» تعالی همان حق مطلق است(فصلت، آیه 53) که خاستگاه هر حقی از جمله عدالت و صداقت و شکر و مانند آنها است. بنابراین، تعقل قلب انسان به طور فطری، حق تعالی را می شناسد و بدان گرایش می یابد؛ چنان که به این حقیقت اصلی نیز علم می یابد که این نظام هستی نمی تواند «عبث» و بیهوده و بی حکمت و هدف باشد، بلکه دارای هدف حکیمانه ای است که باید آن را شناخت و در چارچوب آن به عنوان «دین قیم» و صراط مستقیم هدایت الهی عمل و رفتار کرد.(مومنون، آیات 115 و 116؛ توبه، آیه 36؛ یوسف، آیه 40؛ روم، آیه 30)

دین قیم همان قوانین و سنت های حاکم بر هستی از جمله بر جان و جهان و جامعه است.(همان آیات) بنابراین، انسان به عقل فطری خویش می تواند دین قیم و قوانین الهی را بشناسد و بر اساس آن زندگی خویش را سامان دهد.

البته یکی از مهم ترین حقیقتی که انسان با عقل فطری به ویژه پس از رشد کمالی آن به دست می آورد، توحید در الوهیت و ربوبیت است. مقتضای چنین شناختی، گرایش فطری انسان به عبادت خدا است تا این گونه بتواند به اهداف الهی برسد که کمال انسان در آن است.(همان آیات)

از نظر قرآن، انسان ها با عقل فطری خویش و تفکر در آیات آفاقی و انفسی، به حق تعالی می رسند(فصلت، آیه 53) و به هدفمندی حکمیانه خلقت از جمله خلقت خویش علم یافته و بدان گرایش می یابند. چنین بینش و نگرشی موجب می شود تا عاقل عالم به حقیقتی دیگری با تعقل فطری دست یابد و به هدایت نقلی و وحیانی نیز پس از دیدن معجزات پیامبران(ع) ایمان بیاورد؛ زیرا عقلانیت فطری در دو ساحت اندیشه و انگیزه یعنی شناخت و گرایش به انسان کمک می کند تا یکی از خروجی های ربوبیت و پروردگاری الهی را همان هدایت وحیانی نقلی در کنار هدایت فطری بداند و بدان ایمان آورد؛ زیرا از نظر قرآن، نقل زمانی ارزشی می شود که به عقل در قلب سالم و نفس مستوی و معتدل عرضه شود و عقل فطری آن را مطابق کشفیات عقلی خویش دانسته و امضا کند.(ملک، آیه 10؛ روم، آیه 30)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، متقین به تقوای هدایت فطری عقلی به سبب صیانت از نفس مستوی و معتدل و قلب سالم و فؤاد از این ظرفیت برخوردار هستند تا از هدایت پاداشی در قالب وحی نقلی بهره مند شده و بستر رشد تا نهایت آن را برای خویش تحت انوار ایمان و نور آن به دست آورند و به مقام راشدون برسند و فلاح و رستگاری ابدی خویش را به سبب زندگی در چارچوب دین قیم و دین فطری و صراط مستقیم هدایت های تکوینی عقلی و نقلی وحیانی به دست آورند.(بقره، آیات 1 تا 5 و 38 و روم، آیه 30؛ حجرات، آیه 7)

البته بر اساس گزارش های قرآنی، انسانی که از نفس مستوی و معتدل و قلب و فواد سالم برخوردار است و با تفکر تعقلی «حق» تعالی را شناخته وبدان گرایش یافته است، به دو صفت اصلی خدا «ذوالجلال و الاکرام»(الرحمن، آیه 27) علم یافته است. بنابراین، در برابر جلال و عظمت الهی خاشع و خاضع می شود و به خود اجازه نمی دهد تا کاری کند که بر خلاف جلال و عظمت اوست و موجبات غضب و انتقام الهی را فراهم آورد؛ بلکه با خشوع و خضوع و عمل مطابق حق و کشفیات عقل فطری و نقل وحیانی به اعمال کبیر و بزرگی چون نماز می پردازد و دنبال کسب تقوای الهی و رهایی از هر گونه دریدگی و فجور علیه قوانین و سنت های الهی حاکم بر هستی می رود و به خود اجازه کفر و کفران و عصیان و فسق و فجور نمی دهد و مطابق دین قیم و دین فطری عمل و رفتار می کند.(بقره، آیات 45 و 46؛ شمس، آیات 7 تا 9؛ حجرات، آیه 7 و آیات دیگر)

در حقیقت از نظر قرآن، انسانی در چارچوب دین قیم و قوانین و سنت های ارزشی حاکم بر هستی از جان و جهان و جامعه عمل می کند که نسبت به حق تعالی شناخت کامل داشته و نسبت به جلال و جمال الهی علم دارد و مطابق علم خویش «خشیت» و خوف علمی دارد تا نکند کاری کند که مخالف مشیت و اراده الهی باشد. از همین روست که خدا به صراحت می فرماید که کسانی از انذارها و هشدارهای الهی تاثیر می پذیرند که اهل «خشیت» و خوف عالمانه از مقام جلال و عظمت الهی باشند.(یس، آیه 11؛ نازعات، آیه 40؛ انسان، آیات 7 تا 12)

اصولا از نظر قرآن، خدای رحمان با آن که بر اساس رحمت خویش هستی را آفریده، ولی آن را بیهوده نیافریده است. همین خدای رحمان به سبب دو جلوه اصلی «ذوالجلال و الاکرام»(الرحمن، آیه 27) اگر کسی بر خلاف دین قیم و سنت های حاکم بر هستی عمل و رفتار کند و به «فجور» و دریدگی نسبت به حدود و قوانین الهی بپردازد، به سختی غضب کرده و انتقام می گیرد که عذاب های دنیوی و اخروی و به ویژه دوزخ از بازتاب ها و پیامدهای آن است.(شمس، آیات 7 تا 10)

عوامل عدم تاثیر انسان های فاجر و فاسق از انذارهای الهی

با توجه به آن چه بیان شد به روشنی دانسته می شود که علل و عوامل اصلی عدم تاثیر پذیری انسان های فاجر و فاسق از انذارهای الهی چیست؟ زیرا اگر انسان های متقی به عوامل و اسباب پیش گفته تحت تاثیر انذارهای الهی هستند، پس کسانی که از انذارهای الهی هیچ تاثیری نمی پذیرند بلکه به استهزاء دین قیم و ارزش های الهی می پردازند و هنجارشکنی و فسق و فجور دارند، کسانی هستند که فاقد عقلانیت فطری هستند و نفس مستوی و معتدل خویش را تغییر داده و نرم افزار فطری خویش را مطبوع یا مختوم کرده اند.

خدا در آیات بسیاری به صراحت می فرماید کسانی که نفس مستوی و معتدل خویش را تغییر منفی داده و نرم افزار الهامی و هدایت فطری الهی را دفن و دسیسه کرده اند، کسانی هستند که نسبت به انذارهای الهی واکنش مثبت نشان نمی دهند و از آن تاثیر نمی پذیرند؛ زیرا از نظر قرآن، «خشیت» و «خوف علمی» از «مقام ربه» که عامل اصلی پذیرش انذارها و هشدارهای الهی است، زمانی ایجاد می شود که نفس مستوی و معتدل در همان حالت فطری باشد و تغییری در قالب «رین» (انفطار، آیه 14)، «ختم و طبع»(بقره، آیه 7) در آن رخ نداده باشد؛ زیرا اگر چنین چیزی رخ دهد، نفس در مرتبت قلب قدرت تعقل و تفکر و تفقه خویش را از دست می دهد  و گرایش های نفس تغییر منفی می یابد تا جایی که گرایش وارونگی شناختی و گرایشی و رفتاری می شود. چنین افرادی دیگر بر صراط مستقیم و استوای انسانی حرکت نمی کنند، بلکه کسانی هستند که بر صورت هم چون ماری می خزند یا وارونه بر سر حرکت می کنند و هستی را وارونه می ببیند و درک می کنند و گرایش های خود را سامان می دهند و افساد خویش را اصلاح می یابند و هم چون حیوانات بلکه گیاه و جمادات می اندیشند و زندگی می کنند و به آخرت گرایشی ندارند.(ملک، آیه 22؛ انبیاء، آیه 65؛ بقره، آیات 7 تا 25؛ اعراف، آیه 179)

از نظر قرآن، افرادی که با فجور و دریدگی نسبت به دین قیم و قوانین و سنت های حاکم برهستی، نفس مستوی و قلب سالم خویش را از میان برده و آن را دفن و دسیسه کرده و مختوم و مطبوع نموده اند، گرفتار سفاهت و فاقد عقلانیت هستند؛ از همین روست که نسبت به حقایق دچار وارونگی در فهم شناختی و گرایشی هستند، افساد را اصلاح می شمارند و ضد ارزش ها را ارزشی می یابند و بدان گرایش دارند.(بقره، آیات 7 تا 12)

بر اساس همین سفاهت است که نسبت به دین اسلام که دین قیم و دین فطرت و مطابق سنت ها  وقوانین حاکم بر هستی است(روم، آیه 30) واکنش منفی نشان می دهند و ارزش ها و احکام آن را به سخریه می گیرند و سفیهانه با آن برخورد می کنند و به جای گرایش بدان از آن گریزش دارند و علیه آن انواع اقدامات زشت و باطل را انجام می دهند و مومنان را به استهزاء و سخریه می گیرند.(بقره، آیات 7 تا 12 و30)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شناخت حق و حقیقت نیازمند تفکری تعقلی فطری در نفس مستوی و معتدل و قلب سالم است؛ چنان که گرایش به حق و حقیقت نیز چنین است؛ اما کسی عقل ندارد؛ زیرا نفس مستوی و قلب سالم خویش را تغییر داده و مختوم و مطبوع کرده است، نمی تواند تعقل کند و تفکر تعقلی داشته باشد تا حق را در آیات انفسی و آفاقی بشناسد و بدان گرایش یابد و به «غیب» ایمان آورد، بلکه همه هستی برایش همین دنیا و مشهودات عالم شهادت حسی است. چنین فردی که گرفتار حس گرایی محض است و از تعقل و عقلانیت حقیقی سودی نبرده است، نمی تواند به «غیب» ایمان آورد و نسبت به خدا و انذارهای الهی از جمله آتش دوزخ واکنش مثبت و درستی نشان دهد(یس، آیه 10 و 11)؛ زیرا توانایی بصیرتی خویش را که در ساختار تقوای الهی به دست می آید، از دست داده است.(یس، آیه 9؛ اعراف، آیه 201)

چنین شخص فاقد عقلانیت فطری و بصیرت گرفتار هواهای نفسانی است و به جای پرستش معبودی حقیقی، هواهای نفسانی را می پرستد و تحت وسوسه های شیطانی علیه ارزش ها و کرامت ها عمل و رفتار می کند و به عنوان فسق و فجور و کفر و عصیان می پردازد؛ زیرا که از عقلانیت فطری و رشدی هیچ سودی نبرده است.(اعراف، آیه 201؛ جاثیه، آیه 23؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 7 تا 12؛ و آیات دیگر)

پس از نظر قرآن نمی بایست از چنین افرادی انتظار داشت تا عقاید و افکار و رفتاری مطابق عقلانیت فطری و تعقل و تفکری علمی داشته باشند و نسبت به خدا خشیت و خوف علمی نشان بدهند و از مقام جلال الهی هراسان و ترسان باشند و از دوزخ و غضب و انتقام الهی بترسند و از رفتارهای افسادی خویش دست بردارند؛ زیرا چنین افرادی گاه چنان سقوط به درجه حیوانیت و نبات و جماد می کنند که اصلا درکی از حقایق هستی به عنوان انسان ندارند تا گرایش های انسانی داشته باشند. پس رفتاری را در پیش می گیرند که در سطح بی شعوری جمادات است که هیچ احساسی نسبت به حقایق در سطح عالی انسانی ندارند. بنابراین ارزش ها را سفیهانه می دانند و افساد و ضد ارزش ها را عقلانی می شمارند؛ زیرا فاقد عقل حقیقی و علم تعقلی و تفکری هستند.(بقره، آیات 7 تا 12؛ اعراف، آیه 179)

بر این اساس، اگر در اجتماع با چنین افرادی مواجه شده اید بدانید که ایشان از درجه انسانیت به درجات پست و ضلالت حیوانیت یا پس تر از آن سقوط کرده اند و به سبب فقدان عقلانیت فطری و گرفتار شدن به سفاهت ناتوان از درک حقایق و گرایش های صحیح  ودرست هستند. بنابراین، می بایست با ایشان به عنوان غیر انسان مواجه شد و بر اساس همین سطح از سقوط و هبوط با آنان برخورد کرد. پس اگر درندگی دارند یا می بایست محبوس کرد یا حذف نمود و اگر گرفتار فجورهای دیگری شهوانی و ظالمانه باطل و غیر حقانی هستند آنان را مجازاتی در خور کرد تا جامعه گرفتار عدم سلامت نشود و افساد در محیط زیست فراگیر نشود و هم چون ویروس و بیماری واگیر همه افراد اجتماع را آلوده نسازد. از همین روست که خدا در قرآن قوانین و احکام و مجازات بازدارنده و صیانتی و حفاظتی در انواع قالب از جمله حذف را قرار داده است تا غده سرطانی به تیغ جراحی حذف شود و امکان واگیری فراهم نشود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا